Wednesday, November 01, 2006

به بهانه انتشارماه نامه «هدهد» در کاشان


به سلامتی و میمنت ماه نامه دیگری به نام «هدهد» به جمع نشریات محلی کاشان اضافه شد تا گذشته از نشریات داخلی و خارجی ادارات و ارگان های مختلف شهر و همین طور پیک های تبلیغاتی که در این چند سال مثل قارچ سربرآورده اند و بدون هیچ مجوزی منتشر می شوند، عدد رسانه های مکتوب و مجوزدار این شهر به چهار برسد. انتشار «هد هد» بعد از ماه نامه طوبی، ماه نامه ژرفا و هفته نامه آرمان، به عنوان یک رسانه جدید، آن هم در آستانه انتخابات شوراها و خبرگان، می تواند از منظر رسانه ای و ارتباطات اتفاق مهمی به حساب بیاید. ولی مروری بر شماره صفر این نشریه، نشان می دهد که تا این اتفاق، هنوز راه درازی در پیش است. چون از قرار معلوم دست اندرکاران این رسانه جدیدالتاسیس نیز خلف هم تایان سابقشان هستند و خیلی با مقوله روزنامه نگاری آشنایی ندارند
تیتر صفحه اول این شماره، خبر فوت آیت الله یثربی است که حداقل مربوط به سه هفته تا یک ماه قبل از انتشار آن است. آن هم با تیتر عریض و طویل «قلبی که سال ها برای مردم می تپید، از تپش ایستاد.» لید این خبر هم از این قرار است: «شامگاه شنبه حضرت آیت الله سید مهدی یثربی امام جمعه محبوب کاشان به ملکوت اعلی پیوست.» واقعا خواندن این خبر به عنوان خبر یک ماه نامه چه جذابیتی دارد؟ اشکال در لیدش هم که بحث دیگری است. تنظیم کننده خبر از کدام شنبه حرف می زند
مثال های دیگری هم هست که نشان می دهد متاسفانه گردانندگان بدیهی ترین اصول خبرنویسی و روزنامه نگاری مثل تفاوت تیتر و روتیتر را هم نمی دانند؛ مثل گذاشتن نقطه در پایان تیترها. اشاره به چند نمونه دیگر هم خالی از لطف نیست

صفحه3
روتیتر: در گفت و گویی با حجت الاسلام والمسلمین سید حسن یثربی عنوان شد
تیتر: روایت عروج
نکته: روتیتر مناسب یک خبر است، ولی تیتر غیر خبری است. پس با توجه به این که با یک گفت و گو مواجهیم، روتیتر مناسب نیست

صفحه 6
روتیتر: رئیس اداره سیاسی اجتماعی و امور انتخابات فرمانداری شهرستان کاشان گفت:
تیتر: اعضای هیات اجرایی جلس خبرگان رهبری این شهرستان معرفی شدند
نکته: تیتر و روتیتر به این عریض و طویلی اصلا جذاب نیست. تیتر و روتیتر هر دو فعل دارند. این خبر در درجه اول نیازی به روتیتر ندارد. در مرحله بعد هم تیتر « معرفی اعضای هیات اجرایی جلس خبرگان رهبری کاشان» تیتر شکیل تری است

صفحه 6
روتیتر: رئیس دفتر نظارت و بازرسی شورای نگهبان کاشان
تیتر: اهداف و عملکرد دفتر بازرسی شورای نگهبان در کاشان را تشریح نمودند
نکته: به این کاری ندارم که با استفاده از متن خبر می شد تیتر بهتری زد یا نه. ولی دقت کنید که حالا چند کلمه در تیتر و روتیتر تکرار شده. ضمن این که تیتر ادامه روتیتر است و انگار هرچی از تیتر زیاد بوده، رفته بالا و شده روتیتر یا برعکس. در حالی که تیتر و روتیتر همچین رابطه ای با هم ندارند

صفحه 7
روتیتر: گفت و گو با آقای حمید مختص آبادی، کارشناس مسائل سیاسی
تیتر: تاسیس دولت صهیونیستی یعنی ایجاد دیوار دفاعی تمدن غرب در مقابل جهان اسلام
نکته: اصلا گفت و گویی با این موضوع، چه دردی از مخاطبان یک نشریه محلی دوا می کند؟ از این دست مطالب به اندازه کافی در روزنامه ها و مطبوعات سراسری هست و ملت به قدر کافی استفاده می کنند. آن هم با این حجم و آن هم در گفت و گو با کارشناسی که لااقل برای مخاطب عام شناخته شده نیست

صفحه 15
«بیش ترین چیزی که روی ذهن جوان اثر می کند» عنوان مطلب اصلی این صفحه است که اصلا مشخص نمی کند این مطلب در چه زمینه ای است. یا عنوان تیتر ستون کناری همین صفحه، «عید سعید فطر» است بی هیچ توضیحی

مطالب داخلی این شماره هم از هیچ تنوع و بداعتی برخوردار نیستند. علاوه بر ستونی که در نیم تای صفحه اول و همچنین ستونی که در نیم تای دوم همین صفحه و با سرکلیشه «سخن مدیر مسئول» آمده، ستونی هم در صفحه دو داریم با عنوان سرکلیشه «سرمقاله» و با عنوان کلی «روحانیت و حضور اجتماعی». مطالب اصلی این صفحه اختصاص دارد به صحبت های رهبر انقلاب درباره اصول گرایی و افاضات رئیس جمهور در باب «ایران در آستانه جهانی شدن». تیتر مهم ترین مطالب صفحه های دیگر هم عبارت است از: ده کلید برای تقویت روحیه، عواقب مشاجرات والدین، دانستنی های پزشکی درباره سویا، برسی علمی ضرورت دست یابی به فناوری اتمی، در هجوم ماهواره ها، با شعار مرگ بر آمریکا کوکاکولا بنوشیم، نگاهی گذرا به تاریخچه سرزمین فلسطین، روز قدس و تاثیرات آن برفلسطین. حدود سه صفحه از این شماره به خبرهای سوخته و تاریخ گذشتهاختصاص دارد و سه صفحه هم به عکس هایی از مراسم تشییع آقای یثربی و خود آن مرحوم
چیز های دیگری هم می شود گفت که گذرا بهشان اشاره می کنم

نام نشریه
مطمئنم درصد بالایی از مخاطبان مطبوعات با شنیدن اسم «هدهد» به عنوان یک نشریه، حدس خواهند زد که این نشریه قرار است برای گروه سنی کودک و نوجوان منتشر شود. یا دست بالا نام یکی از هفته نامه های زرد است. (حتی به گمانم نشریه ای را به این نام بین رنگین نامه ها دیده ام.) لوگویی هم که برای ماه نامه طراحی شده، این تصورات را کم و بیش دامن می زند. این اسم خیلی بیش از آن چیزی که باید برای نشریه ای که قرار است در شهری مثل کاشان منتشر شود، فانتزی است. هیچ تناسخ و تناسبی با هویت و اصالت این شهر را هم در ذهن تداعی نمی کند یا حداقل من نمی توانم پیدا کنم. توضیحی هم در این مورد در یادداشت ها داده نشده

قطع نشریه
«هدهد» در قطع روزنامه های معمولی و در 16 صفحه درآمده که به هر حال بی برو برگرد از قطع طوبی و آرمان بهتر است، چون جای کار و مانور بیش تری دارد. (حساب ژرفا که در دوره انتشار جدیدش به صورت مجله ای و منگنه شده در می آید، جداست.) ولی باز هم مناسب دوره انتشارش نیست و برای یک هفته نامه مناسب تر است

گرافیک و صفحه آرایی
این دو مورد که خیلی چیزهای دیگر مثل نوع قلم و اندازه حروف را هم شامل می شود، فعلا در «هدهد» تعطیل است. تنها مزیت نشریه از این نظر، رنگی بودنش است که البته اصلا ازش استفاده نشده و به استفاده از ترام های رنگی بسنده شده

تصویر چاپ شده از پروانه انتشار ماه نامه در همان صفحه یک، تاریخ شانزدهم بهمن سال هشتاد و چهار را نشان می دهد. بعید است درآمدن اولین شماره «هدهد» در آستانه انتخابات پیش رو اتفاقی و قضاقورتکی باشد. مخصوصا که تنها حسن نشریه این است که خیلی راحت و بدون پرده پوشی سیاست و مواضع و دیدگاه های مسئولانش را جار می زند. جمع این گزینه ها می توانست نوید بخش یک انقلاب یا نبرد رسانه ای بین مطبوعات شهر باشد و چی بهتر از این؟ ولی حاصل کار، چیز دیگری می گوید. مخصوصا اگر این شماره صفر را حاصل یک دور خیز هفت و نیم ماهه مسئولان «هدهد» بدانیم. در شهری که همه روی مهم بودن و استراتژیک بودنش ادعا داریم، چهار نشریه مثل چهار تانک در میدان جنگ در می آید که متاسفانه هیچ سربازی بلد نیست درست و حسابی از آن استفاده کند. هیچ حسین فهمیده ای هم پیدا نمی شود که کارشان را یک سره کند
با همه این ها برای قضاوت درباره آینده این نشریه جدید خیلی زود است. می شود امیدوار بود که معجزه ای اتفاق بیفتد و در همین شماره بعد همه چیز کن فیکون شود. در غیر این صورت باید به این نتیجه رسید که «هدهد» هم می خواهد مثل طوبی و آرمان و ژرفا آهسته برود و آهسته بیاید و همان روال بی بو و بی خاصیت را ادامه بدهد. اگر این طور باشد در میان ماه نامه ها «طوبی» با وجود تمام کم و کاستی هاش قابل تحمل ترین باقی خواهد ماند. بین همه این ها فقط «آرمان» است که سوراخ دعا را پیدا کرده و فعلا دارد در حاشیه با آگهی های ثبتی اش حال می کند که ان شاء الله نوش جانش. حساب «سیمای شهر» (نشریه داخلی شهرداری) و نشریات داخلی ادارات و ارگان های مختلف شهر هم که هر کاری عشقشان می کشد می کنند و کسی کاری به کارشان ندارد، جداستراستی کسی بالاخره فهمید «رضوان» و مدیر مسئولش چطور شدند